افتتاحیه بوسه های محمد
گل پسرم دفعه های قبل که شمال میرفتیم همه باید کلی حواسشون جمع میکردند تا محمد نزدیکت نشه و چنگ به صورتت نزنه و نیشکونت نگیره،این دفعه عجیب بود محمد که تا حالا بوس دادن بلد نبود از نوک انگشتان پا تا سرت شروع میکرد به بوس دادنت،وقتی به سرت میزسید سرت ناز میکرد و دست میکشید،وسایل بازی اش که خونه مادرجون بود میاورد پیشت که با هاش بازی کنی،دوچرخه اش میاورد که روش بشینی ماشاالله شما هم انقدر با تسلط روش مینشیتی،خاله قربون ماز محمد هم بشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی