تولد سه سالگی گل پسر
سلام عشق مامان و بابا قربونت بزن که سه ساله شدی .مامانی تو این هفته های اخیر همش ذهنم درگیر تولد شما بودش که یه مهمونی دور همی بگیریم که به شما خوش بگذره.متاسفانه یکی از بارهای ارسالی بابا دو روز بعد عقد عمه واژگون شده بود و بابا هم ذهنش درگیر این مسئله هستش.دیروز نشستم پای سجاده بعد نماز دعای روزانه ام رو خوندم و با خدا درد ودل کردم بارون می بارید و در رحمت خدا باز بود.تا ساعت سه که امضا تولدت بود مشغول دعا و ذکر بودم خیلی آروم شده بودم.بلند شدم و سرت رو بوسیدم و تولدت بهت تبریک گفتم.بعد کلی دلتنگی من و شما به اصرار بابایی رفتیم شهر بازی های پر سان.ماشاالله بارون شدید می بارید.تو راه خوابیدی رسیدیم خوشحال شدی.و شاید یه ساعتی بازی کردی...
نویسنده :
انسیه
8:35