آرتین جونآرتین جون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

گل پسری

مروارید هشتم

1393/11/19 23:39
نویسنده : انسیه
69 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامانی،ماشاالله به قول بابایی دیگه مرد شدی ،عشق مامان خیلی داری شیرین تر و دلربا تر میشی،گلم مدت ها بود محل دندون هشتم مشخص شده بود ولی لثه شما باز نمیشد تا این مروارید خودشو نشون بده بعد کلی انتظار دیروز متوجه این مروارید هشتم شدیم که رونمایی کرد مامانی مبارکت باشه ان شاالله همیشه دلت شاد و لبت خنده و تنت سالم باشه،مامانی به مناسبت جشن عقد مژگان و مسلم بچه های عمه من رفته بودیم شمال رفت و برگشت پنج روز موندیم آخه خیلی وقت بود مادرجون دلش میخواست چند روز خونشون بمونی تا یه دل سیر شما رو ببینه چون همیشه به همراه بابایی میریم به خاطر کارش پنج شنبه میریم جمعه برمیگردیم .اونجا مادر جون شما رو میبرد تو حیاط و جوجه ها رو به شما نشون میداد شما کلی بازی میکردی حالا که اومدیم خونه تا بیدار میشی حیاط نشون میدی میگی بریم حیاط تا بازی کنی منم سعی میکنم حواست پرت کنم تا موقع ظهر که آفتاب هستش بریم،متاسفانه یکی از صبح ها خیلی اصرار کردی رفتی حیاط و یه کم سرما خوردیگلم،مامانی اولین قلکت را پنج شنبه بابایی باز کرد شکر خدا صد و ده هزار تومن پس انداز کرده بودی وو برات یه پلاک گرفتیم صد و سی و چهار هزار تومن عشقم مبارکت باشه ان شاالله تو شادی ها ازش استفاده کنی ،تا بهت پول میدیم میگم آرتین جون بذار تو قلکت ،قششنگ این کار رو انجام میدی گلم بووووووس.آرتین جون امشب رفتیم بیرون دم یکی از مغازه ها یه صندلی بود روش یه اژدها عروسکی بود شما بر داشتی و صدای هه هه دز میاوردی اولین بار بود شما به عروسک عکس العمل نشون میدادی و تو بغلت میگرفتی مپ و بابایی متعجب شده بودیم ،بابایی هم رفت مغازه پولش پرداخت کرد،چند روزی عجیب به صدای حیوانات علاقمند شدی و صداشون تقلید میکنی،فدای خنده هات بشم که هزار ماشاالله همیشه لبت خنده هستش.دووووووست دارم یه عالمممممممممه

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسری می باشد