آرتین جونآرتین جون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

گل پسری

اولین بار رفتن به آرایشگاه

1394/4/5 16:00
نویسنده : انسیه
53 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامان و بابا ان شاالله در کنار هم روزی رو ببینیم که از آرایشگاه بخاطر جشن ازدواجت برگشتی،عزیزم چهارشنبه هفتمین روز ماه مبارک رمضان بود بابایی غروب خواست بره آرایشگاه من کلی حواست تو آشپزخونه پرت کردم که پشت سر بابایی گریه نکنی بعدش بابایی یهو اومد تو آشپزخونه دیدیش متوجه شدی میگفتی دده.  دده. خلاصه بابایی مجبور شد با خودش شما رو ببره،منم مشغول درست کردن افطاری شدم بعدش دیدم در حالی که دست بابایی نون فانتزی هستش و یه لقمه تو دستت جیگر شده بودی موهات کوتاه کوتاه کرده بودی وای یه خط پشت گردن برات انداخته بود ماه شده بودی بابایی میگفت اصلا گریه نکردی و صدات در نیومد،الهی شکر انقدر تو دل برو هستی،تازه بعدش بغل بابایی نشستی و بابا هم موهات کوتاه کرده بودی،با بابایی برای اولین بار دو تایی رفتید حمام در حال بازی بابایی حسابی شما رو شست،الهی حمام دامادیت جیگر من،امروز هم که جمعه هستس خونه مامان بزرگ هستیم شما با عمه ها و بابایی رفتید دده ظاهرا یه گوزن قرمز دیدی تا پیاده شدی از ماشین رفتی گوزن از مغازه اسباب بازی فروشی برداشتی میگن یه دنیا ذوق کردی و مدام هاپ هاپ کردی و میگفتی منه منه خونه هم عمه مهناز داشت برات میشست دل تو دلت نبود هاپ هاپ میکردی بعدش دستتات بالا بردی تشکر کردی که برات شست قربونت برم که انقدر ماه و جیگر و نفسی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسری می باشد