آب بازی گل پسرم
مامانی من پنج شنبه که عمه اینها افطارخونه ما بودند بعدازظهر رفتم حیاط که میوه ها رو بشورم ،مینا شما رو آورد تو حیاط و یه کم به شما انگور و هلو انجیلی داد و شما حسابی به سر و صورتت مالیدی،لازم شد ببریمت حمام ولی بابایی سر کار بود،عزیز دلم وقتی با بابایی میری حمام حال میکنی چون بابایی تو بغلش نگه ات میداره و من تیکه تیکه بدنت میشورم بعد با بایی شما رو با خودش میبره زیر دوش و شما کلی لذت میبری،خلاصه تصمیم گرفتیم تو تشت آب بریزیم و شما توش بشینی و آب بازی کنی عروسک های داخل حمام هم آوردیم ریختیم تو تشت شما حسابی بازی کردی و به آب میزدی و کلی لذت میبردی بعدش به اتفاق عمه مریم آب ولرم کردیم و تنت آب زدیم ترسیدیم آفتاب بدن ناز و لطیفت را بسوزونه،مینا هم برات فیلم گرفته خیلی کلیپ جالبی شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی