آرتین جونآرتین جون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

گل پسری

روز های سپری شده در محلات

1393/5/11 18:41
نویسنده : انسیه
115 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامانی روز عید که رسیدیم ،غروب بعد از استراحت به گلخانه های محلات رفتیم انواع گوناگون کاکتوس،پر از گل های خوشرنگ و زیبا از بین اون گل های زیبا گل شب بو،حسن یوسف،گل فلفل انتخاب کردیم حدود ساعت ده شب به رستوران لمکده ،رفتیم فضای سنتی خیلی جالبی داشت چند تا عکس یادگاری انداختیم،شب وقتی به خونه برگشتیم بخاطر نبود کلر گرم بود و شما کلی گریه کردی بردیمت داخل ماشین کلر روشن کردیم خوابت برد برای اینکه خوابت عمیق شه یه کم دور زدیم بابایی منو برد میدونی را نشون داد که فضای میدون تنه درخت بود و هزارودویست سال قدمت داشت واقعا تنه زیبایی داشت.صبح چهارشنبه بابایی نون بربری پر کنجد خرید کلی هم تو صف ایستاد صبحانه بی نظیری بود دمش گرم ظهر رفتیم پارک شما تاپ بازی کردی عمه مهناز یه کوچولو به شما زغال لخته و موز داد،بعد ناهار که زحمتش را عمه پوران کشیده بود غروب رفتیم سرچشمه فضاش ما رو یاد گنجنامه همدان انداخته بود رفتیم یه کم پاهامون داخل آب گذاشتیم خنک شدیم و قدم زدیم بابایی و عمو جوجه کباب درست کردند عطر بوش منو یاد پدرجون انداخت که ما را میبرد کنار ساحل یا ه،جنگل جوجه کباب درست میکرد روحش شادخدا مادر جون برامون ببخشه وسط شام یه عنکبوت اومد رو کمر بابا ،بابایی شما رو پرت کرد بغلم و خودش پرید فکر کرد عقرب هستش شام بهش مزه نداده بود ،بعد شام رفتیم فضای سبز نشستیم انقدر تشنه بودیم یه فلاکس کم آوردیم خانواده ای که کنار ما نشسته بودند چند تا استکان به ما چای دادند،شب از خستگی خوابت برد،ظهر پنج شنبه به غار چال نخجیر رفتیم قدمتش هفتاد میلیون سال بود دوازده کیلومتر شناسایی شده بود ولی هزارو دویست متر جهت بازدید ب‌ودبیست و هفت متر ززیر زمین مامانی مصداق آیه فبای الا ربکما تکذبان بودمانند مرجان های زیر دریا فوق العاده زیبا یک لایه رسوب احتیاج به صد سال داشت نباید دست میزدیم چون باکتری دست ده سال از فعالیت به تاخییر مینداخت بعد ش حسابی گرسنه و تشنه شدیم بابایی برای ما دلستر خرید و رفت رستوران گلچین سفارش کباب کوبیده دادبا گوشت تازه درست کرد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسری می باشد