آرتین جونآرتین جون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

گل پسری

مهمان شمالی

1395/1/28 16:47
نویسنده : انسیه
36 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسر .شنبه هفته گذشته من و شما رفتیم به دو تا از مهد کودک ها سر زدیم از مهد اولی خوشت نیومد از مهد دومی خیلی خوشت اومده بود .ورودی کوچه پر از نقاشی بود تو سالن هم نقاشی بودش دو تا خرگوش بود یه دوری با هم تو محوطه زدیم اتاق بازی .حیاط.چند دقیقه ای با مربی ات صحبت کردی اسمش خاله مرضیه بود .کارت تکمیل مدارک گرفتیم و برگشتیم تا رسیدیم خاله مه جبین تماس گرفت و گفت شام با مادرجون و خاله سمیرا اینها میان خونه ما.خیییلی خوشحال شدم چون همیشه بابایی میگه چرا اینها زود به زود نمیان خونه ما.خلاصه مشغول انجام دادن کارها بودم که خانم اکبری همسر همکارربابا اومد خونه ما برای اولین بار و یه ساعتی پیش ما نشست و رفت.نزدیک ساعت ده شب بود که مهمان های ما رسیدند .شب تا ساعت چهار بیدار بودیم شما کنار بابایی خوابت برده بود شما رو بردم توی تختت.صبح آقایون رفتند لاله زار .ما هم مشغول حرف و صحبت شدیم خاله مه جبین یه ناهار خییییلی خوشمزه برامون درست کرده بود.ساعت چهار بعدازظهر ناهار خوردیم بعد سریع آماده شدیم همگی رفتیم خونه عمه مهناز.هم عید دیدنی هم چشم روشنی خرید خونه .حدود ساعت شش بود که رفتند .خدا جوووون هزاران بار شکر که شرایط فراهم شد  تونستن بیان خونه ما.الهی خدااااا همیشه براشون بسازه

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسری می باشد