آرتین جونآرتین جون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

گل پسری

خواب دیدن گل پسری

1395/7/12 15:36
نویسنده : انسیه
33 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان ببخشید به دل مشکلات دیر خاطراتت رو دارم ثبت میکنم .مامانی تو ماه شهریور عید قربان رفتیم خونه مادرجون با کلی خواهش و اشک به همراه بابایی پنج روز خونشون بودیم.نیمه اول امسال در کنار لحظات خوب دلشکستگی زیادی سپری کردم ولی امروز روز اول محرم هستش متوسل شدم به دل شکسته حضرت زینب خدا رو به خون حق امام حسین و به حرمت باب الهوائج بودن حضرت ابوالفضل عباس قسمش میدم این روز وشب ها مراد دل همه رو بده مراد دل من که یه روزی مهمون این بزرگواران درگاهش بودم و به حرمت غریبی و بی کسی ام بده و گره از مشکلاتم باز بشه ..ان شاالله..پسر گلم این روزها سرما خورده هستی و کسل دیروز صبح که از خواب پا شدی به من گفتی با موتور بابایی رفتیم جیگر و گوشت خریدیم و گذاشتیم رو فرمونش که نیفته.فدای پسرم بشم که انقدر مسئولیت پذیره .شب هم بردیمت کنار یکی از هیئت ها و چای دارچین با قند خوردی پرچم ها رو دیده بودی میگفتی امام حسینه.پسر جان از نظر روحی خیییییییلی خسته ام کاش زمان برمیگشت به روزهای قبل عقد من و بابایی همه چیز از نو میساختیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسری می باشد