آرتین جونآرتین جون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

گل پسری

مروارید سوم گل پسر

1393/6/24 0:27
نویسنده : انسیه
64 بازدید
اشتراک گذاری
سلام هزار ماشاالله به این جیگر خوش خنده ،عزیزم فدای فرشته تو خونم دوشنبه ظهر من و شما در حالی که حرم امام رضا میدیدیم دست کوچولوت بردم بالا خواستم این هفته شرایط به خیر و خوشی فراهم کنه بعد دو ماه بریم شمال که خیلی خیلی دلم تنگ شده بود ،بعد چند دقیقه بابایی زنگ زد گفت سمیرا اینهاشام میان براشون ماشین قولنامه کردم میان تحویل ببگیرن،خیلی خوشحال شدم و خدا روشکر کردم.....چهارشنبه ظهر به اصرار بابایی همراه خاله سمیرا اینها رفتیم شمال ،شما آخرهاش خسته شده بودی و یه کم بیقرار ،غروب رسیدیم .صبح پنج شنبه بیست شهریور در حالی که شما به پنگه نگاه میکردی و سرت بالا بود دندون سوم شما. رویت شد کلی خوشحال شدم و تماس گذفتم و به بابایی گفتم خیلی ذوق کرد،ظاهرا بابایی طاقت نیاورد و گفت دارم دوش میگیرم میام،پسر گلم به خاطر دیدن روی ماه شما عمه مهناز و سارا همراه بابایی اومدن خونه مادرجون،مادر جون و دایی جون مهدی خیلی خوشحال شده بودند غروب وقتیی بابا جونت دیدی از خوشحالی به حرف اومدی و بابا ..ممه ممه میگفتی و کلی ذوق و خوشحالیم‌ میکردی همه تعجب کردند و میگفتن چقدر برا باباش ناز میکنه و دوو ستش داره،گل پسرم جمعه رفتیم کنار ساحل و بازار بابلسر بابایی یه تابلو وان یکاد چوبی معرق دید اولش دو دل بود بعدش به خدا توکل کردش و خرید ،مامانی این خیر و برکت مروارید سوم شماست..ماشاالله لا حول ولا قوة الا بالله....فدای قد و بالات که یاد گرفتی می ایستی ....بوووووس
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسری می باشد