آرتین جونآرتین جون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

گل پسری

سفر به قم در سال جدید (شب شهادت پدر بزرگوارش)

1395/2/15 17:12
نویسنده : انسیه
53 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به گل پسر خوش صحبت .مامانی الان که مثل ما آدم بزرگ ها صحبت میکنی خیییلی حس خوبی دارم حس میکنم یه هم صحبتی دارم.آخه این مدت خییییلی حس دلتنگی میکنم .پسر گلم سیزده اردیبهشت همزمان با پنجمین سالگرد آشنایی من و بابایی .بعد پنج سال رفتیم خونه محمد رضا و ندا .اونجا آقایون قرار گذاشتن فردا شبش که شب چهارشنبه بود بریم قم و جمکران.شما هم لحظه شماری میکردی و مدام سراغ مهیار و مهرسا میگرفتی ساعت 19:20 رسیدن جلوی درب خونه ما ماشینشون پارک کردن و با ماشین ما راهی شدیم .خداروشکر موقع نماز جماعت رسیدیم حرم و تو حیاط نمازمون خوندیم بعد نذر شما و بابایی که جمعا صد و نود هزار تومن شده بود قسمت نذورات تحویل دادیم وجهت تبرک دو فیش غذا به ما دادن .از آقایون جداشدیم و نیم ساعت وفت گرفتیم تا زیارت هم کنیم.کم کم نزدیک ضریح شدم دلم خییییییلی گرفته بود اشکام میربخت و منم برای همه دعا کردم .همه چیز هاییی که حضرت معصومه از سر کرامت به من هدیه داده بود جللور ششمم اومده بود از اونجاییی که این چهل وپنج روزسال جدید جز بدترین روزهای زندگی ام بود یک بار دیگه شب سالگرد پدرش کا بابالهوائج بود ازش کمک.مدد.خواستم بعد زیار ت رفتیم غذای تبرک خوردیم عدس پلو بود و به همه هم مزه داده بود بعدش رفتیم جمکران بعد کباب خریدیم نشستیم پارک خوردیم ساعت 40:1رسیدیم خونه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسری می باشد