اولین انتخاب گل پسر
سلام عشق من،فدای سلیقه ات بشم من که انقدر خوش سلیقه ای ،عزیز دلم پنج شنبه مامان بزرگ و عمه پوران و مهناز خونه عمه مریم شهریار مهمونی دعوت شده بودند،ظهری مینا تماس گرفت و ما رو هم دعوت کرد،خداروشکر کار بابایی خوب بود و تا برسه خونه هفت و نیم غروب شده بودخیلی خسته بود و ناهار نخورده و خیلی خسته بود ،سریع دوش گرفت بعدش حرکت کردیم شما هم ماشاالله انقدر بازیکرده بودی تو ماشین خوابت میومد ولی بابایی با شما بازی میکرد که خوابت نبره ما خواستیم بستنی فالوده بخوریم یه کوچولو از بستنی به شما بدیم،بالاخره بیدار موندی و بستنی نوش جون کردی،بعدش به یکی از فروشگاهاش رفتیم خواستیم برات یه فلاکس استیل بخریم شما بغل بابایی بودی بابایی یه لحظه فلاکس فانتز...
نویسنده :
انسیه
1:23